شهرهای بزرگی چون تبريز ،
قزوين و اصفهان ، از جمله مراكز قدرت سياسي مذهبي پادشاهان صفوي بودند . از اين رو
پادشاهان صفوي در راه احياي مذهب تشيع در كلان شهرهايي همچون : تبريز ، قزوين ،
كاشان ، مشهد و اصفهان كوشيدند . فراخواني علماي شيعي و گسترش اماكن مذهبي ، جزء
سياستهاي مذهبي پادشاهان صفوي بود .
اصفهان جزء
شهرهايي بود كه پادشاهان صفوي ، توجه ويژه اي به آن داشتند . آثاري از زمان سلطنت
اسماعيل اول و تهماسب اول ، هنوز در اين شهر به يادگار مانده است . فقط انتخاب شاه
عباس در برگزيدن اصفهان به عنوان پايتخت ، اين شهر را در مَثل : «اصفهان نصف جهان»
جاي داد . راجر سيوري
دربارة اصفهان و انتخاب شاه عباس اول ، اين گونه نظر مي دهد : «البته اصفهان شهري
قديم الاحداث است ، اما عظمت آن از سال 8 ـ 1597 م . / 1006 هـ . ق . آغاز مي شود
كه شاه عباس پايتخت امپراتوري صفويه را از قزوين به آنجا منتقل كرد . اصفهان در
مركز طبيعي جغرافيايي امپراتوري صفويه قرار داشت ، كه آن زمان از گرجستان تا
افغانستان كشيده شده بود . شاه عباس اول با انتخاب اصفهان به عنوان پايتخت جديدش ،
بلافاصله اجراي عمليات عليه ازبكان در مرز شمال شرق را آسانتر كرد . و در عين حال
، اطمينان خود را به اينكه آن قسمت از مرز سرانجام امن خواهد شد ، نشان داد . به
علاوه ، موقعيت مركزيتر اصفهان وي را قادر ساخت بر امور خليج فارس كنترل بيشتري
اعمال كند ؛ كه با توجه به افزايش بسيار زياد بازرگاني و فعاليتهاي ديپلماتيك در
آن ناحيه طي سلطنت وي ، مسئلة مهمي محسوب مي شد»[سيوري ، ايران عصر صفوي ، 152] .
به هر حال
، پادشاهان سلسلة صفوي با برقراري شيعة اثنا عشري در ايران و ادعاهايي كه درباره
سيد بودنشان مي كردند ، چاره اي جز رسيدگي به اماكن مذهبي نداشتند . آنان مساجد و
مدارس مذهبي متعددي ، بر پا كردند . ميدان نقش جهان اصفهان ، مساجدي عظيم از آن
دوران را در خود جا داده است . بعضي از اين آثار به نام ائمه و بزرگان دين خوانده
مي شد ؛ همچون : مسجد علي و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان ، و مسجد و مدرسه علوم
ديني ميرزا علي اكبر در اردبيل .
معماري دوره
صفوي
معماري عهد
صفوي ـ با ويژگيهاي خاص خودش ـ ، دنباله رو معماري قرون گذشته بود . به عبارتي ،
«معماري مذهبي ايران در سدة شانزدهم/ دهم و هفدهم/ يازدهم ، همچنان تحت تأثير
قواعد و اصول ساختمانهاي بزرگ به يك پلان مركزي ، و اصول و قواعد مساجد و مدارس با
چهار ايوان قرار داشت . فن ساختمان سازي دورة صفوية از اين زاوية ديد ، به يك
«تركيب واقعي ايراني» دست يافت . و قواعد و اصول ساختمان سازي سرزمين هاي شرق
تيموري (خراسان و ماوراء النهر) را با اصولي كه از «سنت غرب» ـ مثلاً از اصفهان
مايه گرفته بود ـ كلاً هماهنگ ساخت . سنت غرب ايران ؛ يعني پلان مساجد چهار ايواني
، تا زماني كه يكي از معماران شيرازي ، مسجد گوهرشاد مشهد را در زمان سلطنت شاهرخ
بسازد ، در خراسان ناشناخته بود . ولي در غرب ايران ، ايوان را فقط نوعي اتاق
ورودي به شبستان گنبددار مي دانستند»[اسكارچيا ، هنر صفوي ، زند ، قاجار ، 6] .
معماران
صفوي به ساختمان و عملكرد ايواني با تناسبي ويژه ، اهميت مي دادند . مسجد ذوالفقار
نيز ايوان دارد . اين مسجد ، از آثار مذهبي بازماندة عصر شاه تهماسب صفوي است .
«يكي از مشخصه هايي كه معماران دورة صفوي را الهام مي بخشيد ـ معماراني كه شديداً
متمايل به نوع معماري شرق ايران بودند ـ تأكيد بر كاركرد ساختماني ايوان بود و
ضمناً ، تناسبات آن توسعه يافته و اهميت پيدا كرده بود ؛ چون باريك شدن تدريجي آن
در بخش فوقاني ، بر عموديت آن تأكيد مي ورزيد . ايوان در واقع در خراسان ، گنبد را
كاملاً تحت الشعاع خود قرار داده بود . اين سبك محلي در زمان صفويان تا قرن هفدهم/
يازدهم ، آن هم در موارد متمايز باقي ماند . نمونه هاي آن ، ايوان مقبرة شيخ قطب
الدين حيدر در تربت حيدريه ـ به وسيلة شاه صفي ... سفارش داده شد ـ و مخصوصاً
مصلاي مشهد ( 77 ـ 1676م/ 1088 ـ 1087 هـ . ق ) در زمان سلطنت شاه سليمان است ، كه
طراح آن حاجي شجاع گرچه اصفهاني بود ، ولي هدف او ، فقط ايجاد ايواني بوده تا از
نظر ارتفاع و عمق بسيار تأثير گذار باشد»[اسكارچيا ، هنر صفوي ، زند ، قاجار ، 18]
.
يكي ديگر
از مشخصات هنر معماري دوران صفويه ، اهميت به تزيينات در بنا بود . تمام آثار
معماري به جاي مانده ، از تزيينات در بنا بد . تمام آثار معماري به جاي مانده ، از
تزيينات خاص آن دوره حكايت مي كند .
كتيبه نگاري ، يكي ديگر
از مشخصات هنري آن دوران است .
علی ملایی